قسم 

قسم به آن غوغای روحانیتان   

به گمشده راه وصل آسمان بودنتان 

قسم به آن قلمی که نگارت از دم زد

قسم به آن طربی که به هوش بُرد عقلم

قسم به فریاد سکوتتان قسم

به آن شبی که پیغام سحر دادی

چوآهوی رمیده به چشم غم داری

قسم به آن شریعتی که تورابه عشق کشاند

به آن رهایی جان در نگاهتان قسم

به سرهای بریده که چون سرو سلامت

که بهنگام شهادت بحال وصل بودند

قسم بحال گریه ها ووصالتان

به آن وصال و شب وتوسل ودعایتان

به کدام طریق می نمود نگاهتان

که اینگونه سپردید جسم وجانتان

توراچگونه طریقی است که صدشب عارف

به گردپای تو سهل است هزار سال نشد

تورا عطش زچه بوده استبه تشنگان حسین؟

به آن اسیری زینب به جانبازی ماه؟

به لبای گر گرفته علی اصغر؟

به التماس نگاه رقیه واکبر؟

از این همه چه بگویم تهی شدجانم

قسم به سیلی زهراکه می کشاند تورا

به آن مهلکه جنگ به آن رشادتان

قسم به آن علمدار کربلای حسین

که رو سفید کردید تمام هیبتشان 

قسم به آن شلمچه،هویزه وحلبچه

که هرچه خاک را زآبرو خریدند

قسم به آن خاک که تربت است به قبرم

که خاک مرصاد را به سرمه کشیدم چشمم

به قطره قطره ی خونت شهید گمنامم

شهادت است تمام شناسنامه ی تو

توراقسم شهیدم نبرازیادت

مرابه هنگام ظهور تمام حجتتان

اگرکه نبود زمانشانی از وجود

دعایی کن که دوباره جان برتن گیرم

امیدبه وصل تو باشم دررکابتان بمیرم

 






برچسب ها : شهدا  ,